سرپرستي در مديريت
نقش سرپرستي در مديريت يك اكسپديشن:
و نحوه ي برآورد احتمالِ وقوع سوانح در متدهايِ ارزيابيِ ريسك
اميرحسين ناظمي، دانشجوي کارشناسی مديريت گردشگري: amir.hosein.nazemi@gmail.com
مقدمه:
انجمن پزشکی کوهستان ایران: كار، ورزش و فعاليتهاي حرفهاي، يك جنبه ي بسيار مهم و پر معني از زندگي انسانها را تشكيل ميدهد. از اين رو آسيب ديدگي در فضاي كار و ورزش، ضمن آن كه واقعيتي انكارناپذيري است، ليكن به لحاظ حفظ اعتبار و ارزش، قابل كنترل و جلوگيري است. مباحث اصلي و تخصصي در كاهش آسيب ديدگي حين انجام كار را، اصول بهداشت محيط و مديريت ايمني و در مجموع سيستم ايمني و «نظام نگهداري» تشكيل ميدهد.
واژگان كليدي: ارزيابي ريسك، مخاطره، بحران، سوانح، انسان، روانشناسي فردي، نظام نگهداري، شخصيت، فرهنگ ايمني
نكته ي مهم در جاري سازي ايده هاي ايمني، ارتباط معنايي و شكلي آن، با موضوع «انسان» است. و همين، سبب ميشود تا فراتر از توجه به اصول سيستمي، مكانيكي و ساختاريِ موضوع ايمني، به موضوع انسان و اصل پرورش و فرهنگ سازي براي جامعهي انساني، انديشه گردد. در اين زمينه بايد اذعان كرد كه، لازمه ي جاري سازيِ اصول ايمني، داشتن شناختي روانشناسانه از انسان و كيفيت تعامل روانيِ او با موضوع ايمني است. با نگاهي دقيقتر به حوادث يك دهه ي گذشتهي هيماليانوردي كشورمان (كاشر بروم يك و محمد اوراز، تليچوپيك و زنده ياد دكتر بهاءلو، مانسلو و مرگ مرحوم عيسي ميرشكار، كاشر بروم دو و روان شاد ليلا اسفندياري، مانسلو و جعفر ناصري) كه همگي آنها منجر به از دست دادن جواناني پرشور و سرشار از انرژي بود كه ميتوانستند چشماندازي روشن از اجراي برنامه هاي نوين و پويا براي كوه نوردي كشور، را رقم بزنند. در زنجيره ي اين حوادث، ميتوان يك نقطه ي مشترك مهم را به وضوح احساس كرد. نقطه اي كه فرهنگ هيماليا نوردي ايراني را با خود عجين نموده. «صعود به هر قيمتي»...!
اين همان حقيقتي است كه، شناخت روانشناسانه از انسان و ابعاد فرهنگيِ جامعه، ارتباط مستقيمي را با يكديگر برقرار مي سازند. به طور كلي «نظام نگهداري» اموري متنوع را شامل است. اموري همچون بهداشت و مراقبت حفاظتي از محيط كار، مراقبت از ابزارها و ماشين آلات، نگهداري از سلامت رفتارهاي مكانيكي و فيزيكي و برنامه هاي بدني از قبيل ورزش، تربيت بدني و تندرستي در امور مختلف رفاهي.
به روشني قابل نتيجهگيري است كه تمامي مصاديق مورد اشاره همه به «انسان» و «فرهنگ انساني» بازگشت دارد. لذا توسعه ي نظام نگهداري و در چارچوب آن، «توسعه ي دانش ايمني» به «توسعه ي دانش و كيفيت رفتارهاي انساني» بستگي دارد و اين همان مفهوم بنيادي « انسان محور توسعه است» را تداعي ميكند.

شكل 1- چرخه ي حضور انسان
حوادث برخاسته از كار افراد در فضاهاي مختلف، موجب رنج روحي و رواني جامعه هاي انساني و ضايعات مادي فراوان است و نميتوان انكار كرد كه به رغم پيشرفت تكنيك و تكنولوژي، حوادث آسيب زا از صفحه ي زندگي و فضاي فعاليت ها به طور كامل حذف شده باشند. لذا هر اندازه كه فرهنگ رفتارمندي ايمن «بالا» باشد، به همان نسبت، حادثه «پايين و كم» خواهد بود. يعني بين «توسعه ي فرهنگ رفتار مندي ايمن» با «حادثه» يك رابطه ي منطقي (معكوس) برقرار است.
توصيف فوق، روابط زير را در بر گرفته و نتيجه ي نهايي را استخراج مي سازد:
۱- با وجود پيشرفت تكنيك و تكنولوژي هنوز شاهد رخداد حادثه و سوانح هستيم.
۲- غير استاندارد بودن فضاي فرهنگيِ زندگي بر تنوع بروز حادثه مي افزايد.
۳-

شكل ۲- توسعه ی فرهنگ ایمنی و در نتیجه کاهش حادثه
نتيجه ي نهايي: توسعه ي فرهنگ ايمني و در نتيجه، كاهش حادثه از طريق توسعه ي انسان براي پرورش، تقويت و آموزش رفتار هاي ايمن، امكان پذير است. به اين ترتيب، موضوع ايمني با موضوع انسان در يك ارتباط منطقي مستقر است.
چكيده:
در راستاي ارزيابي ريسك سوانح، شناسايي اصليترين سوانحي كه خساراتي را به سيستم تحميل مينمايد و كوهنوردان را با خطر مواجه ميسازد و بقاي اجراي برنامههاي ايمن و موفقيت آميز را تهديد ميكند، امري حياتي است. در اين راستا، روشهاي شناسايي خطر و تكنيكهاي ارزيابي ريسك، اهميت خود را نمايان مي سازند. تحليل سوانح يك دهه ي گذشته كشور، بررسيِ نقش سرپرستي در سازماندهي و مديريت يك اكسپديشن، از شروع تا پايان و مهم تر از آن نحوه ي برخورد سرپرست در مواجه با سوانح، با استفاده از روشهاي شناسايي مخاطرات و اصلي ترين عوامل بحران خيز و خطر ساز شناسايي شده و در نهايت با استفاده از تكنيكهاي ارزيابي ريسك، بررسي و درجه بندي اهميت خطر و كنترل شرايط توسط راه كارهاي كاربردي جهت ارزيابي ريسكِ تكرار سوانح كوهنوردي در مديريت بحران، از عناوين مورد مطالعه در اين گردآوري است.
لذا بايد گفت، انسان محور نهاده سازي فرهنگ ايمني و نظام نگهداري است. يعني، جامعه هاي انساني، فرهنگِ رفتاري و كنشي را كه شامل رعايت نظام هاي اجتماعي، قواعد و مقررات عمومي و هنجار هاست، از طرق مختلف جاري و ساري مي سازند.
نكتهاي كه در اين ميان داراي اهميت است، فهم اين موضوع است كه امكان كاهش اثرات منفي حوادث، سوانح و بحران ها از طريق «شناخت فرايند مديريت بحران» و تهيه و اجراي برنامه هاي متناسب با شرايط خاص، هر كدام از موقعيتهاي بحراني امكان پذير است و مي توان با تدوين برنامه هاي پيشگيري و پاسخ در برابر بحرانهاي احتمالي، خسارات وارده به سيستم «نفرات حاضر در تيم» يا «اسپانسرينگ» را كاهش داد و آمادگي لازم را براي مقابله با موقعيت هاي اضطراري، ايجاد كرد.

شكل ۳- نمایش متقابل علل اصلی٬ مستقیم و غیر مستقیم در تشکیل یک حادثه
-
نخستين گام در فرايند مديريت سوانح و مديريت بحران، شناخت نقش سرپرستي در سازماندهي و مديريت يك اكسپديشن از آغاز تا پايان است.
مديريت:
تعاريف متعدد و گوناگوني را از مديريت خوانده و شنيده ايم كه به طور كلي و جامع ميتوان عنوان نمود كه مديريت، فرآيند به كارگيري موثر و كارآمدِ منابع مادي و انساني در برنامهريزي، سازماندهي، بسيج منابع، امكانات و هدايت و كنترل است كه براي دستيابي به اهداف سازماني و براساس نظام ارزشيِ مورد قبول، صورت ميگيرد.
وظايف سرپرست، نقش مديريتي آن در برنامهريزي و سازماندهي و تأمين موفقيت، همراه با ايمني در يك اكسپديشن:
قبل از طراحي برنامه، بايد هدف از اجراي آن مشخص گردد و طبق آن برنامه ريزي شود. هدف از برنامهريزي يك اكسپديشن برون مرزي يا يك برنامه ي داخلي، اجراي موفقيت آميز آن برنامه و اجتناب از خطرات بالقوه كوهستان است كه ميتوان آن را به چهار بخش تقسيم نمود.
-
طبقه بندي افراد
-
طبقه بندي برنامه
-
برآورد هزينه ها
-
آموزش و مربيگري حين اجراي برنامه
طبقه بندي افراد، تمامي افرادي كه خواهان شركت در برنامه هستند را ميتوان دستهبندي نمود. پس از طبقه بندي و با توجه به توانايي هاي افراد، ميتوان براي صعودهاي ديوارهاي يا صعودهاي بلند و يا يك راهپيمايي چند ساعته، نفرات را انتخاب نمود. لذا سرپرست ميتواند اجراي يك برنامه را مطابق با افراد شركت كننده، طراحي كند. طراحي و مشخص نمودن نفرات براساس استانداردها و البته به طور واقع گرايانه در اجراي برنامه هاي كوه نوردي، اصلي انكارناپذير است. لذا با توجه به موارد مطرح شده در بخش طبقه بندي افراد، سرپرست ميتواند از شاخصهايي چون، تجربه، توان (روحي و جسمي)، در گزينش خود، استفاده نمايد.
طبقه بندي برنامه، اجراي يك اكسپديشن داراي تقسيماتي است كه سرپرستي ميتواند براساس نوع تقسيمبندي، برنامه ي خود را طراحي و هدايت نمايد. از انواع تقسيمبنديهاي اجراي يك اكسپديشن، ميتوان به مواردي چون «مدت زمان اجرا»، «فصل اجراي برنامه» و «بررسي مسير انتخابي و ارتفاع» اشاره نمود.
تخمين مدت زمان اجراي برنامه ميتواند از اهميت فراواني برخوردار باشد. زيرا براساس آن ميتوان مقدار تداركات لازم و مورد مصرف در طول مدت اجراي برنامه را مشخص نمود. امكاناتي همچون غذا، مواد و وسايل مصرفي، امكانات درماني و نياز به پزشك از موارد داراي اهميت خاصي هستند. اطلاع از شرايط مختلف آب و هوايي و تاثير آن بر محيط كوهستان، اختلاف دما، بارشهاي فصلي و همچنين كسب اطلاعات كافي از مبادي صعود و فرود در فصول مختلف، از ديگر بخش هاي مهم در طبقهبندي يك برنامه ميباشند. مورد ديگر از انواع طبقهبندي برنامه، بررسي مسير انتخابي و ارتفاع خواهد بود كه به لحاظ ساختاري، غير يكساني و دشواري صعود در مناطق مختلف كوهستاني، شناسايي مسير مورد نظر با استفاده از تصاوير برنامههاي گذشته و مطالعه ي دقيق گزارشهاي مكتوب با دريافت نقشه و كروكي منطقه يا كسب اطلاعات از كوه نورداني كه قبلاً در آن منطقه تلاش نمودهاند، از ديگر مولفههاي مهم در طبقهبندي اجراي يك اكسپديشن است.
برآورد هزينه ها، معمولاً هزينهها با طول مدت اجراي برنامه، رابطهي مستقيم داشته كه از مهمترين آنها ميتوان به، تداركات، حمل و نقل اعضاءِ شركت كننده در گروه، بارِ آن ها و يا ابزار هاي خاصِ مرتبط با نوع برنامه، اشاره نمود.
آموزش و مربيگري حين اجراي برنامه، از ديگر وظايف سرپرست، نظارت بر روي افراد حاضر در تيم و در صورت لزوم، انتقال آموزش به آن ها است. بدين شكل كه در صورت مشاهده ي اعمالي برخلاف اصول و استانداردها، سرپرستي، شيوه ي صحيح را از طريق آموزش، انتقال داده يا شخصي را به عنوان «مسئول فني» تيم جهت نظارت بر حركات افراد و آموزش انجام فعاليتهاي درست، مطابق با مباني اصولي، بگمارد.
-
دومين قدم از فرآيند مديريت سوانح و بحران، شناخت «سانحه» در ابعاد حادثه، فاجعه و بحران است.
حادثه: عبارت است از رويدادي غير قابل كنترل، غير عمدي و پيشبيني نشده كه بدون برنامه ي قبلي رخ ميدهد و سبب وقوع صدمه و آسيب ميشود. به بيان ديگر واقعه اي غير منتظره و پيشبيني نشده كه ميتواند در تمام موقعيتهاي زندگي رخ دهد.
فاجعه: يك پديده ي طبيعي كه كاركردها و ساخت نهادهاي اجتماعي را براي يك دوره ي زماني بهم مي ريزد ولي باعث از بين رفتن اين نهاد نميشود و جامعه به زندگي خود ادامه ميدهد.
بحران: عبارت است از عدم انطباق بين نيازها و منابع. بدين معني كه در شرايط عادي، توازن بين نيازهاي جامعه از يك طرف و توانمنديها و منابع موجود از طرف ديگر برقرار است. با بروز شرايط بحراني كه ميتواند نتيجه ي بروز هر اتفاق غير عادي و پيش بيني نشده طبيعي و غير طبيعي همچون زلزله، سيل، طوفانهاي بزرگ، جنگ و... باشد، به دليل شرايط خاصي كه بر جامعه تحميل ميشود، ديگر شاهد توازن بين نيازها و منابع نخواهيم بود.
با بروز شرايط بحراني، توانمنديها به دليل آسيب ديدگيِ زير ساختها بشدت كاهش مييابد كه معمولاً با روانه كردن كمك به مناطق بحران زده سعي در جبران اين اُفت منابع مي كنند. از سوي ديگر، تعداد نيازها در شرايط بحراني بسيار محدود شده و در مقابل، ميزان تقاضا براي همين تعدادِ اندكِ نيازها آنچنان افزايش مي يابد كه بار بسيار زيادي را به جامعه تحميل مينمايد.

شكل ۴- چرخه ی مدیریت بحران
-
سومين و از مهمترين گامهاي مديريت سانحه و بحران، ارزيابي ريسك سوانح در محيط كوهستان است. شناسايي اصليترين سوانحي كه خساراتي را به جامعه ورزش كوه نوردي تحميل ميكند و كوهنوردان را با خطر مواجه سازد و بقاي اجراي برنامه هاي كوهنوردي را تهديد مي نمايد، امري حياتي است. در اين راستا روش هاي شناسايي خطر و تكنيكهاي ارزيابي ريسك، اهميت خود را نشان خواهند داد.
ضرورت مديريت سانحه در كنار مديريت ريسك، همانگونه كه پيش از اين گفته شد تعيين ميزان ريسك ناشي از وقوع سوانح محتمل در سطوح برنامه ها و تلاش در جهت كاهش ريسك هر بخش از اين سوانح ميتواند به بهبود در عملكرد كلي اجراي برنامههاي ايمن و بدون حادثه، منجر شود. تاكنون روشهاي ارزيابي ريسكِ مختلفي ارائه گرديده است كه سعي بر تعيين ميزان ريسكِ تحميلي از هر يك از سوانح داشته باشد.
اما به جهت كاربرد اين روش ها، اطلاعاتي دقيق از وضعيت گذشته، مورد نياز است كه در دنياي واقعي بسيار كم محتمل است كه در يك بانك اطلاعاتي چنين سوابقي بي كم و كاست در دسترس باشد. به عنوان مثال گزارش حادثه ي از دست دادن پزشك تيم اميد هيماليا نوردي ايران، در راه صعود به قله ي تليچوپيك جزو معدود اطلاعاتي است كه مي توان در نشريه ي شماره ي 2 صعود مطالعه نمود. گزارشي كه همرا با تناقصهاي بسيار زيادي در گفتار مديران و سرپرست تيم اميد هيماليا نوردي ايران بود. تناقضاتي هچون عدم همخواني مطالب و مصاحبه هاي ارائه شده توسط مدیران فدراسيون و سرپرست تيم با يادداشتهاي پزشك اعزامي «دكتر بهاءلو» و نيز نحوه ي اطلاع رساني به خانواده ي او، از نمونههاي آن است.
اشاره به مصاحبه با خانم مريم معين همسر پزشك تيم اميد هيماليا نوردي: همسر دکتر بهاءلو با تاکید بر اینکه درمورد سقوط همسرش اخبار ضد و نقیضی اعلام شده است، گفت: یک روز به ما میگویند او به خاطر بهمن سقوط کرده، روز بعد میگویند همراه دو سه نفر دیگر سقوط کرده، سپس عنوان شد طناب پاره شده و... نمیدانم کدامیک را باور کنم.
در زمينه ي ارزيابي ريسك، به صورت معمول دو شاخص زير انتخاب ميشوند:
-
احتمال وقوع سانحه و يا تعدد تكرار آن.
-
شدت پي آمدها و جدي بودن اثرات تخريبي سانحه، هم مادي و هم معنوي.
روش ارزيابي ريسك سوانح در اجراي يك اكسپديشن:
گام اول، شناسايي سوانح:
ايجاد مجموعهاي كامل از سوانح و حوادث با استفاده از سه روش مرسوم و مستندات مرجعِ مديريت بحران كه مجموع آن ها، عبارت است از:
-
مطالعه و بررسي سوابق حوادث پيشين.
-
بهره گيري از تجارب كارشناسان و متخصصين.
-
بهرهگيري از تجربيات ساير كشورها.
گام دوم، رتبهبندي مخاطرات و شناسايي بحرانها:
رتبه بندي سوانح و مخاطرات تهديد كننده در اجراي اكسپديشن، تعيين شاخصها و رتبهبندي مبتني بر اصول تصميمگيري چند معياره[1] كه بر دو قسم مي باشد.
-
تدوين شاخصهاي شناسايي بحران ها: متدولوژي مطالعات بدين صورت تدوين ميگردد كه در ابتدا و در كنار شناخت مفهوم بحران از بعد نظري، ادراك (تلقي) سرپرست از مفهوم بحران نيز شناسايي شود و پس از بررسي زمينه هاي گوناگونِ اين مفهوم، معيارهاي بازشناسي بحران از زمينه هاي آن مُنتَج شده و سپس به مولفههايي تجزيه گردد. در اين روند در هر مرحله يك گام به سمت اجراييتر و كميتر شدن مفهوم پيش رفته، تا در نهايت، استانداردهايي براي شناسايي و گونهبندي بحران ها، تعريف و در ادامه مطالعات مورد استفاده قرار گيرد.
-
روشِ شناس رتبه بندي مخاطرات: رتبهبندي حاصل از يك سو در تعريف و شناسايي بحران ها استفاده ميشود و از سوي ديگر، راهنماي مناسبي براي شناسايي اهميت بحران ها براي سرپرست خواهد بود. نتايج حاصل از اين تحليل در بخشهاي مختلف نظام مديريت بحران از جمله در اولويت بندي مخاطرات، برنامه ريزي پيشگيري[2] و نيز در برنامه ي پاسخ[3] به بحرانها، كاربرد وسيعي دارد. استفاده مهم ديگر از اين تحليل، تخصيص مناسب منابع ميباشد، پس از شناسايي، رتبه بندي و اولويت بندي مخاطرات، اين امكان فراهم خواهد آمد تا منابع كليدي، در مواقع بحراني به شكل مناسب و با توجه به اولويت آن بحران، تخصيص يابد.
ميزان اهميت بحرانها با استفاده از اطلاعات جمع آوري شده به منظور تخمين پارامترهاي تكرار[4] و استفاده از نظارت كارشناسان و خبرگان آشنا به تكنيك هاي كوه نوردي و پزشكي كوهستان به منظور تخمين اندازه ي آسيب وارد شده در هر بحران[5] تعيين مي شود.
با توجه به موارد ذكر شده، قوانين عمومي براي نجات فرد يا افرادي كه دچار سانحه شده اند، از اولويت خاصي برخوردار مي شود. در اين خصوص توجه ويژه به نكات ذيل، مهم و تاثير گذار خواهد بود.
قوانين عمومي براي نجات فرد حادثه ديده:
-
ايمني اعضاء پيش از نجات مصدوم
-
سرعت در حين آرامش
-
كاربرد روشهاي تمرين شده
مراحل نجات:
-
تعيين محل
-
دست يابي
-
تثبيت
-
انتقال
راه كارهاي مديريت سانحه:
-
طراحي عمليات نجات
-
توجه به شرايط اقليمي
-
كمكخواهي به موقع
-
توجه مداوم به ايمني اعضاء
-
مديريت زمان
-
پيشبيني مشكلات احتمالي
-
دقت در وضعيت جسمي- رواني اعضاء
-
گردآوري اطلاعات ضروري منطقه
-
تعيين مناسب ترين فرد براي هر كاري
-
كاربرد بهينه لوازم و تجهيزات
-
زمانبندي اجراي عمليات نجات
-
اعزام افراد براي درخواست كمك
-
جلوگيري از فروپاشي گروه
تحليل مراتب فوق، به خوبي نشانگر عمق ارتباط مسائل «ايمني آور» با «موضوع انسان» و «پيچيدگي رفتار انساني» است. به عبارتي، چه «قانون» و چه «فرهنگ» هر دو براي كنترل رفتارهاي انساني و هدايت پيچيدگيهاي رفتاري وي به سمت تعادل و ايمني بخشي، هستند.
نتيجه ي پردازش يك نكته ي مهم و بسيار پيچيده، «صعود به هر قيمتي»...!
بايد اشاره كرد كه فرهنگ «صعود به هر قيمتي»...! را مي توان به عنوان يك نقطه ي مشترك در تمامي حوادث هيماليا نوردي ايراني مطرح نمود. نقطه اي كه تا به امروز اثرات جبران ناپذيري را به بدنه ي جامعه ي كوه نوردي و هيماليا نوردي كشور وارد كرده است.
اشاره به مصاحبه ي رئيس فدراسيون آقاي شعاعي با خبرگزاري ايسنا در خصوص مرگ پزشك تيم اميد هيماليا نوردي «دكتر بهاءلو»: با او شرط کرده بودیم که به هیچ عنوان در تركيب تیم صعود به قله قرار ندارد. علیرغم تمام این پیش شرط ها هنگامی که درخواست وسایل او را دادیم، وسایل صعود را خواسته بود که برخی از آنها را تهیه نکردیم. اما متوجه شدم خودش این وسایل را از ایران تهیه کرده و به دنبال برده است. پس از 12 روز راهپیمایی اعضای تیم به منطقه رسیدند و در مسیر بازگشت از قله حدود ساعت 9 تا 10 شب بهاءلو سقوط میکند. در آن ساعات شب کوه نوردان غیر از یک چراغ کوچک روی کلاه خود چیزی برای دید نداشتند.
مصاحبه ی رئيس فدراسيون درباره ی دلایل و چگونگی جزئیات حادثه ی سقوط دکتر تیم اعزامی فدراسیون کوه نوردی، نکاتی جالبي را در خود نهفته دارد. نکاتی که به روشنی می تواند گویای عقب ماندگی فرهنگ کوه نوردی در این سرزمین باشد. آنجا که همگان فقط و فقط به صعود قله و به هر قیمت ممکن فکر می کنند .
اشاره به گزارش دكتر بهپور از وضعيت مرحوم عيسي ميرشكاري در برنامه ي مانسلو: صبح روز بعد و قبل از صعود به کمپ چهارم با عیسی صحبت کرده و دوباره به وی در مورد وضعیتش تذکر دادم اما او همچنان اصرار به صعود داشته ولی با لبخند قول می دهد که اگر حالش در کمپ هاي بالا بدتر شد، بازگردد. و نهايتا، مرگ عيسي ميرشكاري در كمپ چهارم مانسلو پرسش هاي فراواني را بي پاسخ گذاشت.
اشاره به تحليل انجمن پزشكي كوهستان از فوت ليلا اسفندياري در برنامه ي كاشربروم: خستگی مفرط در ارتفاع، تخلیه ي انرژی در کوه نوردی و به اصطلاح خواب مرگ، یکی از علائم و نشانه های مهم و خطرناک و زمینه سازِ بروز حوادث در ورزش کوه نوردی می باشد. علامتی که گاهاً خود کوه نورد به آن بی توجه بوده و آگاهی به وضعیت خطرناک خود ندارد و به مرور زمان به مرحله خطرناکی از عدم آگاهی به زمان و مکان می رسد. این وضعیت پیش از اینکه خود کوه نورد به آن توجه کند می تواند هشداری جدی برای سایر همنوردان باشد تا جایی که شرایط لحظه به لحظه بحرانی تر و خطرناکتر مي شود. توجه به علل بروز خستگی مفرط در کوه نوردی می تواند از بروز حادثه یا فاجعه ای جدی جلوگیری کند. این امر باید بیشتر متوجه همنوردان و سرپرست تیم باشد. شرایط صعود، خصوصا در ساعات متوالیِ صعود در یک روز و در نزدیکی قله خصوصا صعودهای بلند 8000 و 7000 متری می تواند پیش زمینه ي فاجعه ای غیر قابل جبران و حتی مرگ باشد. برآيند تحليل رييس انجمن پزشكي كوهستان، دكتر مساعديان، همان اسرار براي صعود به كاشربروم دو توسط روان شاد اسفندياري بود كه منجر به فوت شدن ايشان گرديد.
اشاره به گزارش تيم مانسلوي سال 1391: تلاش براي صعود در زماني نامناسب از سوي تيم ايراني و در نهايت سقوط مرحوم ناصري و...
در بررسي حوادث مورد اشاره، حلقه ي مشتركي را مي توان به وضوح لمس كرد. فرهنگ صعود به هر قيمتي را مي شود در همه ي سوانح ذكر شده رويت نمود.
در این بین، نقش فدراسیون، گروه ها و باشگاه ها و خود كوهنوردان چيست؟
جمله ی "صعود به هر قيمتي" دقيقا همان الگويی است كه مسئولین طی چند سال اخير برای كوهنوردی اين كشور ترسيم كرده اند. همان الگويی كه خط مشی و سياست های اعضاءِ كميته ی هيماليانوردی برای جوانانِ علاقمند اين سرزمين مشخص نموده است. فقط كافی است نگاهی به برخی گزارش های صعود های برون مرزیِ فدراسیون، كه در شماره های مختلف فصلنامه كوه یا گاه نامه ی فدراسيون چاپ شده است، بياندازيم تا بتوانيم درك روشنی از الگو سازی، در اين سال هایِ اخير را، برای كوهنوردی ايرانی، بيابيم.
استفاده از ادبياتِ تسمخر و تحقير برای تيم هايی كه به خاطر هوای نامناسب و خطر ریزش بهمن، راه بازگشت را در پيش گرفته اند. حتی، گاهي عنوان ترسو برای آن ها، که به عنوان مثال می توان در (گزارش برنامه ی اسپانتيك مجله ی كوه شماره ی ۳۴ ) و (گزارش برنامه ی خان تانگری گاه نامه ی فدراسيون شماره 7 و 8) و (گزارش برنامه ی اورست مجله ی كوه شماره ی ۱۳) و (گزارش صعود بانوان به قله ی مراپيك مجله ی كوه شماره ی ۱۹ ) و (گزارش برنامه ی ماكالو مجله ی كوه شماره ی ۲۳ ) و (گزارش صعود بانوان به قله ی پوموري مجله ی كوه شماره های ۲۵ و ۲۶) و سرانجام... (گزارش برنامه ی قله ی گاشربروم كه اصرار برای ماندن در منطقه، بعد از اتمام فصل مناسبِ صعود و اصرار برای صعود به قله در آن شرايط نامناسب جوی و خطر ریزش بهمن در مجله ی كوه شماره ي ۳۳، که حاصلش آن حادثه ی تلخ و غم انگيز و فراموش نشدني بود) مشاهده نمود.
چنين فرهنگ اشتباهي، نيازمند يك تغيير كلي و اساسي است. نگرشي كه بايد به واسطه ي فرهنگ سازي، آموزشِ استاندارد هاي ايمني، برقراري نظام نگهداري و حمايت اصولي از هماليانوردي ايرانيان ايجاد شود.
با توضيحات و ارزيابي هايي كه بيان شد، آيا اكنون وقت آن نرسيده اين پرسش را مطرح كنيم كه چرا هيماليا نوردي ايراني همواره با جمله ي وحشت آور «صعود به هر قيمتي»...! عجين گشته؟ و اين همان زمان گران و ارزشمندي نيست كه چنين تهديدِ بزرگي را به فرصت تبديل نمود؟؟؟
نتيجه گيري و پيشنهادها:
افراد عنصر اصلي در اهداف ايمني هستند، آنان تا هنگامي كه در پرتوِ قانون يا فرهنگ ايمني قرار نگيرند از رعايت الزامات آن پرهيز ميكنند و گاه، رعايت عناصر ايمني بخش را باعث افت شخصيتي خود تلقي ميكنند. لذا، پرداخت به مقولههاي فني، مهندسي، الزامات و بيانيهها و يا وضع استانداردها تا هنگامي كه با پرورش و تربيت فرهنگي يا قانوني افراد همراه نشود عملاً پيادهسازي نمي شود. از اين رو پيشنهاد ميدارد تا به موارد زير از منظر آموزشي، پرورشي و تحقيقاتي توجه گردد.
-
ضرورت مطالعه ی بين فرهنگي در خصوص موضوعِ توجه به مساله ي ايمني در بين فرهنگها و افراد.
-
ضرورت توجه به استقرار زير ساختها و سامانه هاي ناظر بر رعايت الزامات ايمني.
-
كاربرد آزمون هاي روان شناختي براي تعيين ضريب توجه افراد به موضوع ايمني با توجه به فضاي كار و حرفه.
[1]- Multi Attribute Decision Making MADM
[2]- Mitigation plan
[3]- Response plan
[4]- Frequency
[5]- Consequence
منابع و مراجع:
-
چلبي، مسعود- جامعه شناسي نظم- نشر ني- 1386
-
كاظمي، بابك- ايمني و بهداشت كار- نشر پشوتن- 1384
-
نمازي، مينو، صادقي فرد، ناصر- سيستم مديريت ايمني- نشر مركز آموزش و تحقيقات صنعتي ايران- 1384
-
مهداد، علي و ديگران- روانشناسي صنعتي و سازماني- نشر جنگل- 1381
-
ودادي، حميد- مطالعه ميداني- گزارش سوم- 1381 الي 1383
-
کونتز، هارولد و همکاران- اصول مدیریت- ترجمه ي چمران، محمدهادی- چاپ سوم- موسسه انتشارات علمی- ۱۳۸۰
-
جوادي، ابوافضل- مطالعه و تدوين ميداني- مديريت سانحه
-
ستوده شايق، پرويز- مقدمه اي بر مديريت و سرپرستي گروه هاي كوه نوردي- چاپ اول- انتشارات موقر- زمستان 1385
-
نصيري، فرامرز- وبلاگ كلاغ ها www. news83.persianblog.ir
-
فصنامه ي كوه شماره هاي 13، 19، 23، 25، 26، 33، 34
-
گاه نامه ي فدراسيون كوه نوردي و صعود هاي ورزشي شماره هاي 7 و
از : alamkoo.blogfa.com